هنوز خیلی به پُلِ مانده بود که دَرِ ماشین باز شد و چیزی ازش بیرون افتاد. سواری رفته بود و چیزی که ازش بیرون افتاده بود هنوز داشت غَلت میخورد. رامین رسیده بود بالای سَر دخترک، دخترِ قد بلندِ مدرسهای، هوا کم کم داشت روشن میشد و از فاصلهی یک قدمی به وضوح داشت دختر بی حرکت را میدید.
خرید کتاب بزرگراه بزرگ
جستجوی کتاب بزرگراه بزرگ در گودریدز
معرفی کتاب بزرگراه بزرگ از نگاه کاربران
کتاب های مرتبط با - کتاب بزرگراه بزرگ
خرید کتاب بزرگراه بزرگ
جستجوی کتاب بزرگراه بزرگ در گودریدز