کتاب شهری چون بهشت

اثر سیمین دانشور از انتشارات خوارزمی-بهترین داستان های کوتاه




خرید کتاب شهری چون بهشت
جستجوی کتاب شهری چون بهشت در گودریدز

معرفی کتاب شهری چون بهشت از نگاه کاربران
صفحه ی اول کتابی که در دست من است، با خودکاری آبی رنگ، نوشته شده: به تاریخ 23 خرداد سال 36 در تهران خریداری شد، بابک. کتاب را از کتابخانه ی بابا کش رفته ام. جریان تاریخ را نمیفهمم ولی از خواندن کتابی که سالها قبل بابا خوانده باشد، حس خوبی به من دست میدهد.

این مجموعه داستان شامل 10 داستان کوتاه است و نام کتاب از نام اولین داستان گرفته شده. روابط افراد در داستانهای دانشور، روابطی در هم تنیده و عاطفی است. روابطی که در یک خانواده، در میان همسایگان، در میان مردم یک شهر، و حتی مردم یک کشور به چشم میخورد. در این مجموعه داستان، فضای حاکم بر کلیه داستانها فضایی زنانه است.

دانشور با انتشار شهری چون بهشت، جنبه مهم دیگری از داستان نویسی خود را نیز ارتقا داد و آن پرداختن به مضامین فرهنگی در ابعادی به مراتب وسیع تر و با شیوه هایی به مراتب پیچیده تر از داستان های قبلی او است. در داستان های قبلی، کانون توجه دانشور احساسات فردی است، حال آنکه در داستان های شهری چون بهشت بیشتر به معضلات فرهنگی کلان نظر دارد. در این داستا ن ها، کاوش در چند و چون روابط بینافردی وسیله یی است برای فهم مسائل فرهنگی عام تری که گریبانگیر بسیاری از آحاد جامعه ما است. برای مثال، در داستان «زایمان»، دانشور با تیزبینی جامعه شناسانه تحسین برانگیزی موضوع فرصت طلبی و ناسپاسی در فرهنگ ایرانی را مورد تفحص قرار می دهد و به شیوه یی گیرا نشان می دهد که تعارف های پرطمطراق معمول در فرهنگ ایرانی، تا چه حد نیت های منفعت جویانه و غیرصادقانه اشخاص را استتار می کند. صرفاً نویسنده یی که از قدرت مشاهده تیزبینانه و نیز توانایی تحلیل فرهنگ برخوردار باشد می تواند پرتوی تا به این حد روشنگر بر ابعاد ناپیدا یا مکتوم فرهنگ ما بیفشاند. *

مجموعه داستان شهری چون بهشت، محصول شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سال های وحشت و خشونت پس از کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است؛ دوره ای که آمال و آرزوهای ملتی آزادی خواه و استقلال طلب در اثر دسیسة عوامل بیگانه و داخلی و پاره ای اشتباهات رهبران سیاسی و مذهبی بر باد رفت و یأس و ناامیدی، احساس شکست و انزواطلبی، گریبان گیر جامعة فرهنگی ایران گردید. دانشور با تیزبینی و درایت متعهدانه در این مجموعه داستان تلاش کرده است بخشی از حقایق تلخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نیز دردها، رنج ها و مصائبی را که در این سال های سیاه بر ملت ایران رفته است، ترسیم نماید. *

دختر به خواندن ادامه داد و سیاه احساس کرد که به زور میخواند. شاید هم حالش باز به هم خورده بود. سیاه مشغول خوردن شد. دختر آوازش را ناتمام گذاشت. مثل کسی که تازه به صرافت افتاده باشد از جوجی خان پرسید: نکنه پدر و مادرتون رو بیدار کنم؟ دختر باز خندید. چشمهایش را خمار کرد، به جوجی خان دوخت. یک تکه از ران مرغ با چنگال جدا کرد، به طرف جوجی خان خم شد. جوجی خان دهان باز نکرد، چنگال را با دست گرفت و گفت متشکرم. دختر در بشقاب خودش کند و کاو کرد. جناق مرغ را جست. به طرف جوجی خان گرفت و گفت: جناق بشکنیم؟

- سرچی؟

- سر بوسه.

جوجی خان لبش را گزید و سرش را پایین انداخت. دختر گفت: چه پسر کوچولوی باحیایی. که سیاه بلند شد. چنان پاشد که جام از روی دسته مبل افتاد روی قالی. نشکست. فقط محتویاتش ریخت. گفت: سر پول بشکنید، سر دویست تومن پول بشکنید.

مشاهده لینک اصلی
بحث رمان و داستان کوتاه کاملا از هم جداست. داستان خوانها می دانند که نمی شود گفت بین داستان کوتاه و رمان کدام را می شود انتخاب کرد، چون در میان هر دو، آثاری به شدت خوب و قوی پیدا می شود.

کارهای دانشور هم به نظرم همین طور است. نمی شود گفت رمان هایش بهتر است یا داستان کوتاه هایش! اما می شود گفت داستان کوتاه هایش به نسبت معیارهایی که برای یک داستان کوتاه در نظر می گیریم، خوب است یا بد، و نظر من این هست که خیلی خوب است.

شهری چون بهشت، تشکیل شده از تعدادی داستان کوتاه... هرکدام در گوشه ای در این سرزمین اتفاق می افتند، و هرکدام از دید شخصیت های متفاوتی روایت می شوند... قهرمان هر داستان متفاوت است، همین طور فضا... اما یک چیز مشترک است، و آن عمق دردهای جامعه ایرانی زمان دانشور... جامعه ای که هنوز هم تا حد زیادی همان طور مانده...

تک تک داستان های کتاب، زخم هایی را عریان می کنند که تمام این مدت پنهان بوده اند... زیر لباس هایی مندرس و کهنه پنهان بوده اند و به همین دلیل الآن عفونت شدیدی دارند... و شاید به خاطر همین است که اگر کسی مثل دانشور بخواهد این زخم را برای مدتی نشان دهد، مجبور است تعفنش را تحمل و به دیگران هم تحمیل کند.

مجموعه داستان شهری چون بهشت، یکی از بهترین مجموعه داستان های ایرانی است، البته از نظر من. حس و حال داستان ها هم، خیلی مرا به یاد داستان کوتاه های چخوف می انداخت، هرچند فکر نمیکنم دیگر داستان کوتاهی به خوبی داستان های کوتاه چخوف در مجموعه داستان های @اتاق شماره 6@ و @بانو با سگ ملوس@ بخوانم.


مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب شهری چون بهشت


 کتاب فیروزخان
 کتاب مسواک مهم ترین چیزه‮‏‫
 کتاب در حال محو شدن
 کتاب ده داستان علیه فراموشی
 کتاب مصائب یک فری
 کتاب در آبادی